سلام . امروز صبح داشتم وبلاک سکوتی سنگین تر از فریادرو مطالعه میکردم به مطلبی از ملا صدرا برخوردم که این صبح جمعه حیفم آمد که توی وبلاگم قرار ندم . مطلب در مورد حرفهای ملاصدرا پیرامون خدا بود. خدای که میتونه برای هر بنده ای کافی باشه و از هر لحاظ میتونه کارگشای بنده اش باشه. اما با این حرفا و گفته ها خیلی از ما کمتر ایمان میاریم.و همیشه میگیم که خدا مارو دوست نداره و صدای منو نمیشنوه و اصلا خدا منو یادش رفته!
خدا در جواب میدونین چی میگه: اگر آنان که از من روی برتافتند ، می دانستند که چقدر مشتاق دیدارشان هستم ، هر آینه از شوق جان می سپردند"
خوب ما اینو یادمون رفته که همیشه داریم امتحان پس میدیم و یکی هست که خوب هواسش یه ماست، ولی ما نه! ما خیلی مواقع حظورشو حس نمیکنیم و غافلیم از اینکه یکی از بند کفشهامونم به ما نزدیکتره! حتی نزدیکتر از رگ گردن بهمونه ولی بازم.... ببخشین بازم دارم زیادی حرف میزنم.آخه قرار بود بیام و مطلب ملا صدرا رو تو وب قرار بدمو برم ولی اینهمه نوشتم.
ملاصدرا می گوید:
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان"آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟
خدا وکیلی خدا به این خوبی کجا پیدا میشه؟
بیاین یه کم وجودشو بیشتر تو زندگیمون حس کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم که یکی داره نگامون میکنه!(خودمو میگم)
وبدونیم که این زندگی کوتاه ما هم یه روز تموم میشه و باید بریم حالا چه مرد چه زن چه پیر چه جوان چه خوب چه بد در کل همه. اما آیا میتونیم تو اون دنیا چیزی برا دفا کردن از خودمون داشتهباشیم یا باید بازم سرمونو پایین بندازیمو مثل همیشه امید به بخشش داشته باشیم..........